مبانی نظری مفهوم ساختار وفرایند در سیاستگذاری خارجی، ساختار سیاستگذاری خارجی در ایالات متحده آمریكا
مبانی نظری مفهوم ساختار وفرایند در سیاستگذاری خارجی، ساختار سیاستگذاری خارجی در ایالات متحده آمریكا
مبانی نظری مفهوم ساختار در سیاستگذاری خارجی، ساختار سیاستگذاری خارجی در ایالات متحده آمریكا، مفهوم فرآیند در سیاستگذاری خارجی
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری
1- مفهوم ساختار در سیاستگذاری خارجی.................................................................................................................31
الف-انواع ساختار در سیاستگذاری خارجی..............................................................................................................33
ب-ساختار سیاستگذاری در نظام بین الملل............................................................................................................34
2-ساختار سیاستگذاری خارجی در ایالات متحده آمریكا.........................................................................................38
یك
الف-ساختار رسمی .......................................................................................................................................................38
الف-1-رییس جمهور...........................................................................................................................................40
الف-2-وزارت امور خارجه...................................................................................................................................41
الف-3-كنگره.........................................................................................................................................................43
ب-ساختار غیر رسمی...................................................................................................................................................44
ب-1-رسانه ها.........................................................................................................................................................44
ب-2-اتاق های فكر.................................................................................................................................................46
ب-3گروه های فشار................................................................................................................................................52
3-مفهوم فرآیند در سیاستگذاری خارجی....................................................................................................................66
الف-مؤلفه های سیاست خارجی و متغیرهای مؤثر بر آن.....................................................................................72
ب-محیط شكل گیری سیاست خارجی....................................................................................................................76
ج-مدل ها و سبك های تصمیم گیری در سیاست خارجی.................................................................................82
د-انواع تصمیمات سیاست خارجی............................................................................................................................86 4-نمادهای كنش فرآیندی در سیاستگذاری خارجی در ایالات متحده آمریكا....................................................88
تصمیم گیری در سیاست خارجی شامل تحلیل و ارزیابی اطلاعات گذشته و حال از یک سو و، تجربه گذشته تصمیم گیران داخلی در عرصه سیاست خارجی و تجربه دیگر کشورها می گردد که در موقعیت های مشابه برای شناسایی نیازهای موجود در عرصه سیاست خارجی، و پس از آن ، برای به کارگیری در آینده سازماندهی شده است.
گرچه کار اصلی یک سیاستمدار تصمیمگیری است، اما در عین حال برای یک تصمیمگیر در سیاست خارجی مفهوم اخلاق و پیامدهای اخلاقی هر اقدام، مهم است. در این ارتباط سادهترین رفتاری که از یک سیاستمدار سر میزند، داوری است. داوری درباره دیگر سیاستمداران، مردم، فردی از اشخاصی که میشناسد یا نمیشناسد و بالاخره داوری درباره سخنها و عقاید. سیاستمدار از درون آگاهی خویش بدون اینکه با دیگری رابطه داشته باشد، یا نوع رابطهاش مطرح باشد، داوری میکند. این تصویری است که از داوری یک سیاستمدار وجود دارد و البته بهترین نوع بیان آن یعنی داوری متکی بر آگاهی. چرا که داوری متکی بر منافع در اصول سیاست پیشگی مطرح میشود، حال این منافع فردی یا گروهی باشد؛ در نتیجه داوری متکی بر آگاهی، بیان و فلسفه قابل قبولتری دارد.
سیاست خارجی چهار جنبه دارد: سیاسی، امنیت داخلی و خارجی، اقتصاد شامل تجاری واجتماعی که مربوط به جامعه ما و دیگر جوامع می گردد. هدایت موفق سیاست خارجی از منافع ملی حمایت می کند و باعث پیشرفت آن می گردد ، در نگهداری و بهبود وضعیت و توان ما مشارکت می کند ، در پی جلوگیری از کشمکش ها می باشد و آسیب به منافع ملی، توان و موقعیت ما را به حداقل می رساند.
در این فصل به "ساختار" و "فرایند" تصمیم گیری در سیاست خارجی مهمترین ابرقدرت در جهان کنونی پرداخته و تفاوت این دو مفهوم در شکل بخشیدن به اتخاذ تصمیمات در دستگاه سیاست خارجی یک کشور تبیین و تحلیل خواهد شد.
1-مفهوم ساختار در سیاستگذاری خارجی
یكی از مباحث مهم در سیاست خارجی ،بحث «ساختار تصمیم گیری» است. این مسأله از جمله عوامل مؤثر در اجرای موفقیت آمیز سیاست خارجی هر كشور است .ساختار تصمیم گیری در سیاست خارجی ،تعیین عناصر تصمیم گیرنده وسلسله مراتب تصمیم گیری درهر شرایطی ،اعم از مواقع عادی وبحرانی ،است كه در چارچوب حقوق اساسی كشور به طور رسمی مشخص شده است.
مشخص بودن جایگاه هر یك از عناصر و نهادهای تصمیم گیرنده در سیاست خارجی حداقل این مزایا را می تواند داشته باشد كه تصمیمات درحالات و شرایط مختلف از سوی آن ها ،با كارایی وبازدهی مطلوب اتخاذ می شود. وجود یك ساختار تصمیم گیری مشخص ،موجب بهبود كیفیت اجرای سیاست خارجی می گردد. روشن و مشخص بودن ساختار و هرم تصمیم گیری و برخوداربودن این هرم از حمایت ها و پشتوانه های قوی ،تأثیرات قاطعی در دستیابی به اهداف و منافع از پیش تعیین شده دارد در نتیجه،بحث ساختار تصمیم گیری یكی از اصلی ترین مباحث سیاست خارجی است واین مقوله،چه از لحاظ تركیب و چه از نظر كیفیت می تواند در كارایی دستگاه سیاست خارجی اثرات مثبت و منفی بر جای گذارد. مشخص بودن مقامات ومراجع تصمیم گیری در هر نظام سیاسی یكی ازنشانه های پختگی و اقتدار آن حكومت در حوزه ی سیاست خارجی است.
تصمیم گیری به این دلیل در سیاست خارجی مهم است که دولتها به عنوان ساختار اصلی تصمیم گیرنده سیاست خارجی، اهداف سیاست خارجی یک کشور را تعیین می نمایند. از آنجا که دولتها به عنوان بازیگران نظام بینالمللى محسوب میشوند، باید متوجه این واقعیت بود که سیاست خارجى آنها با آرزوها، ایدهها و ترسهاى آنها آغاز میشود. اهداف سیاست خارجى در واقع تصورى از وضعیت آینده است که دولت باید بدان دست یابد. اهداف سیاست خارجى حاصل تحلیل "مقاصد" و" ابزارهاى" نیل به اهداف است.
سیاست خارجى همانطور که اشاره شد از بازى متقابل بین داخل و خارج ایجاد میشود. دولتها مطمئنا در سیاست خارجى خود اهدافى را تعیین نموده و سعى مینمایند بر اساس یک استراتژى مناسب، به آن اهداف دست پیدا کنند. این اهداف در نهایت خواستها و نیازهاى امنیتى، استراتژیک، اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و نظامی دولتها را تحت پوشش قرار میدهد. اساسا هر دولتى دادههاى سیاست خارجى خود را در جهتى تنظیم میکند که بتواند به اهدافش دست پیدا کند. اما نباید انتظار داشت که اهداف در طول زمان و در شرایط و مقتضیات مختلف ثابت باقى بمانند، چرا که عوامل متعدد داخلى و خارجى وجود دارند که باعث دگرگونى در اهداف سیاست خارجى یک کشور میشوند. بدین ترتیب تصمیمگیرندگان سیاست خارجى باید سلسله مراتبى را براى اهداف متنوع سیاست خارجى در نظر گیرند. چون واحدهاى مختلف در عرصه نظام بینالملل، همزمان اولویتهاى متفاوتى را براى خویش قائلند . (قوام ، 1385 : 108)